در آمدی بر معماری آرکی تایپی (کهن الگویی)
دنیای هنر از ابتدا تاکنون در تلاش است دنیای درون یک هنرمند که سرشار از شادابی، سرزندگی و حتی زشتی بوده باشد را نشان دهد. همچنین تلاش میکند تا انرژی هایی که از دیگران، محیط و جامعه می گیرد را نشان دهد. انرژی خاص هنرمند از مکان و زمان نشأت می گیرد ولی نحوه ی ارائه آن در آثار هنری از دوران قبل و ذهنیت گذشته ی هنرمند نشأت می گیرد.
قرن بیستم نسبت به دیگر قرن ها با تلاش ،خلاقیت و نوآوری بیشتری در زمینه ی معماری همراه بود؛ بطوری که در این دوران شروع به سبک شناسی کردند و هنرمندان برای خلق و مطرح کردن پدیده های نوآورانه و جدید و ایجاد آثار هنری خاص رغبت بالایی داشتند. در این دوران به تاثیرگذاری بر مخاطب و همچنین مطرح کردن سازنده ی اثر (هنرمند) بیشتر توجه می شده است، به گونه ای که خلاقیت را در انجام کار های غیر عادی و دگرگون کردن ذهن بیننده و وارد کردن شک بر مخاطب می دانستند.این نوع نگرش به آثار هنری و فرم های ساخته شده، که میان اثر و مخاطب ارتباط وجود نداشت و باعث ایجاد سردرگمی می شد، در اوایل قرن بیست ویکم به تدریج از میان رفت؛ هرچند که برای فرار از این آشفتگی و سردرگمی از فضا ها و فرم های دیجیتال که بر پویای و نشاط اثر می گذاشت، استفاده می شد؛ اما چون این فضاها ماهیت مجازی داشتند و از دنیای واقعیت دور بودند، بازهم موفق نشدند راه حلی برای ایجاد ارتباط بین مخاطب و اثر باشند. در دهه های اخیر معماران نیز به خلق آثاری جدید،پیشرو ،خلاقانه و نوآورانه پرداختند که رفته رفته منجر به هرج و مرج و سردرگمی شده است.
اما ذات معماری به این ها محدود نمی شود؛ معماری یک مقصد، یک مکان یا رویدادی نیست که در فضا و فرم رخ می دهد؛ معماری ماندگار بی زمان و بی مکان است.ابداع قواعد هنری جدید و نوآوری در معماری بدون توجه به دوران گذشته، تجربه ی انسان ها و هویت فضا، شاید در مقطعی جذاب بوده و خواهان داشته باشد ولی پس از مدتی این فضا به فراموشی سپرده خواهد شد و فضا به نابودی ختم می شود؛ در اصطلاح این معماری "خودویرانگر" خواهد بود.
معماری بهترین حس و بهترین لحظات را توسط زندگی در فضا به ما می دهد و باتوجه به این که معماری در مقیاس بزرگتر از فضای محدوده ی زندگی انسان و در حد منطقه ای و فراشهری تاثیر دارد، نمی توان علایق و خواسته های شخصی را در ایجاد و خلق یک فضا و اثر هنری واردکرد.
اما دلیل این هرج و مرج و آشفتگی که هیچ محدودیت و چارچوب مشخصی برای آن وجود ندارد این است که معماران از نظر روانشناسانه، که به بررسی خواسته های کلی جامعه باتوجه به اقلیم و شرایط فرهنگی و اجتماعی هر منطقه می پردازد، به موضوع نگاه نکرده اند و هرکس با توجه به شناخت و برداشت خود به خلق اثر می پردازد.
حال با بررسی معماری آرکی تایپی (کهن الگویی) می توان به فضا هایی دست یافت که به نیاز های روحی انسان پاسخ داده و الگو های پایداری را برای معماری جهانی مشخص کرد؛ کهن الگو ها نیز جهانی هستند؛ یعنی در همه ی مکان ها زمان ها به یک معنی و مفهوم می باشند.
با بررسی آرکی تایپ ها (کهن الگو ها) به چگونگی تاثیر معماری آرکی تایپ در شکل گیری فرم و نماد ها دست می یابیم.آرکی تایپ ها برای ما الگو های اصلی و پایداری را مشخص می کند که حاصل تجربه ی جمعی بشر از گذشته تاکنون بوده و در حافظه ی ناخوآگاه انسان ذخیره شده است.
تأثیرات محیطی و اجتماعی در دوران زندگی اشخاص، سهم کم؛ و وراثت و تجربه سهم بیشتری در ناخودآگاه انسان دارد؛ درنتیجه تمام افراد کهن الگو های مشابه یکدیگر را به ارث برده اند.شرایط خاص اقلیمی، جغرافیایی، منطقه ای و ناخودآگاه شخص خالق اثر باعث ایجاد تغییرات اندکی در این الگو ها شده است؛ اما همه ی آن ها دارای محتوای مشترک و اصلی هستند که باعث ایجاد ارتباط بین همه ی انسان ها شده است.
معماری بر اساس کهن الگو ها، معماری آرکی تایپی(کهن الگویی) را بوجود آورده است که دارای تضاد و تناقض های متعددی است.معماری آرکی تایپی در عین ثبات و ایستایی، پویا و زنده است؛ در عین واقعی بودن، ذهنی است؛ و در عین بی زمانی، جاودانه است.در معماری آرکی تایپی والاترین هدف انسان است و همچنین تعداد اولیه ی کهن الگو ها و نمونه های پایه محدود؛ ولی تنوع آن ها در ایجاد فرم ها بیشمار است.
نمونه ساختمان های آرکی تایپی(کهن الگویی)
همراه ما باشید در Architecture Eshel